آیا می توان صنایع فولادی را جایگزین نفت در اقتصاد کشور کرد؟
دسترسی سریع به محتوای مقاله
شعار " اقتصاد بدون نفت" و جایگزینی آن با فولاد چندین سال است که از سوی فعالان حوزه معدن و مدیران فولادی مانند مدیران فولاد مبارکه و ذوبآهن بیان میشود ولی باید دید که به چه میزان این گفته میتواند عملی باشد. سالهاست اقتصاد نفتی کشور و تحریمهای گسترده آن این تفکر یا خواسته را در فعالان اقتصادی کشور ایجاد کرده که به دنبال صنایعی جایگزین مانند فولاد باشند؛ اما تنها عنوان کردن این موضوع نمیتواند این امر را انجامشدنی کند، بلکه باید برای انجام این امر به بررسی منطقی ذخایر مواد معدنی، نحوه واردات مواد اولیه، بهبود عوامل زیستمحیطی، بهروزرسانی تکنولوژی تولید تا حملونقل و توسعه سایر زیرساختها پرداخت. در این مقاله سعی میکنیم از همه این نقطه نظرها به این موضوع بپردازیم.
تأثیر تحریمها بر لزوم توسعه صنعت فولاد
اقتصاد ایران از زمان ملی شدن صنعت نفت و با تکیه بر زیرساختهایی از گذشته، به یک اقتصاد تک محصولی و نفتی پرسود و کمخرج تبدیل شده بود. سهم اکثریت صادرات و تولید ناخالص داخلی از صنعت نفت میزان تک محصولی اقتصاد ایران را ثابت میکند. پس از تحریمهای گسترده صنعت نفت و محصولات پتروشیمی، عملاً کشور نتوانست از همه ظرفیت خام فروشی نفت خود استفاده کند. این کاهش درآمد ارزی باعث شد تا به دنبال صنایع جایگزین با شرایطی بهتر و پرظرفیت مانند فولاد برود. افزایش سهم صنعت و معدن از تولید ناخالص داخلی و سهم 13 درصدی فولاد از صادرات شاهدی بر این مدعا است. ولی باید دید چرا فولاد جایگزینی مهم برای نفت است.
دلایل انتخاب فولاد به عنوان جانشین نفت
موارد زیر را میتوان ازجمله دلایل مناسب بودن فولاد برای جایگزینی نفت عنوان کرد:
1. آسیب کمتر صنعت فولاد از تحریمها
صنعت فولاد به دلیل دسترسی به اکثر مواد اولیه، برای تولید به مواد کمی برای واردات نیاز دارد و این هزینه تولید فولاد و عملکرد آن در برابر تحریمها را ایمنتر میکند.
2. استفاده از مواد معدنی داخلی
یکی از بزرگترین معضلات اقتصاد نفتی، خام فروشی آن و واردات دوباره محصولات نهایی نفتی است که باعث خروج منابع ارزی میشود. فولاد و محصولات فولادی چون کالایی نهایی و فرآوری شده هستند از خروج منابع معدنی مانند سنگآهن و ورود دوباره آن به شکل محصول نهایی فولادی جلوگیری کرده و باعث درآمد ارزی غیرمستقیم میشوند. نکته بعدی این است که اکثر مواد اولیه موردنیاز برای صنعت فولاد در داخل کشور وجود دارند.
3. دسترسی به زیرساختهای مناسب
صنعت فولاد ایران با سرمایهگذاری حکومتهای گذشته، دارای زیرساختهای مناسب و تجربه فنی قوی از سالهای متمادی است که میتوان از آن برای افزایش تولید و سهم بیشتر فولاد در صادرات ایران استفاده کرد.
4. بازار ایمن و کمهزینه در خاورمیانه
از صنعت فولاد و آهنآلات کشور به عنوان بزرگترین صنایع در خاورمیانه یاد میشود. همسایگان منطقهای ایران مانند عراق، از بزرگترین واردکنندگان فولاد صادراتی ایران هستند که غالباً هم از تحریمهای آمریکا در واردات فولاد تبعیت نمیکنند. به همین دلیل بازار هدف محصولات فولادی کشورهای منطقه هستند.
"نزدیکی کشورهای همسایه هزینه حملونقل و صادرات فولاد ایران را کاهش میدهد."
هرچند پس از جنگ اوکراین و ورود روسیه به بازار خاورمیانه با قیمتهایی کمتر، به نظر میرسد که این بازار فولادی با یک رقیب جدی روبرو شده باشد.
5. میزان ذخایر سنگآهن
کشور ایران جزو ده کشور برتر درزمینه برخورداری از ذخایر معادن سنگآهن است. این یعنی پتانسیل اولیه برای افزایش حجم تولید محصولات فولادی و افزایش صادرات وجود دارد. برای عملی شدن افزایش تولید باید صنایع پاییندستی از مرحله اکتشاف و استخراج سنگآهن تا رسیدن به تولید فولاد بهدرستی برنامهریزی و هدایت شوند.
6. انرژی در دسترس، منابع محیطی و نیروی کار ارزان
البته نمیتوان این گزینه را مثبت ارزیابی کرد چراکه شاید در ظاهر باعث کاهش هزینه تولید فولاد شده و سود آن و گستره بازار آن را بیشتر کند ولی در اصل باعث ریختوپاشهایی نظیر فساد 90 هزار میلیارد تومانی از جنس فولاد مبارکه و از سهم طبیعت و کارگران ایران زمین میشود. همچنین انرژی ارزان و یارانههای دولتی باعث میشود که کارخانههای فولادی در تجهیز ابزارآلات خود، جلوگیری از آلودگیهای زیستمحیطی و صرفهجویی در مصرف منابع ملی اقدام عملیاتی چشمگیری انجام ندهند.
موانع جایگزینی صنعت فولاد با نفت
مواردی که مانع از توسعه صنعت فولاد میشوند و یا به عبارتی، موانع صنعت فولاد ایران عبارتاند از:
1. بیشتر بودن قیمت مواد اولیه موردنیاز فولاد در بازارهای جهانی
به دلیل قیمتگذاری دستوری دولت معمولاً قیمت جهانی مواد اولیه مانند سنگآهن با قیمت داخلی اختلاف حداقل 20 درصدی دارد. این امر سبب میشود که تأمینکنندگان مواد اولیه معدنی بهخصوص سنگآهن ترجیح دهند که بهجای فروش مواد به کارخانههای داخلی، با صادرات مواد معدنی درآمد دلاری کسب کنند. علاوه بر این دستوری بودن بازار باعث رانتخواری سیستماتیک و زد و بندهای واسطهگری میشود.
2. مشکلات زیستمحیطی (مانند کمبود منابع آبی) و جغرافیایی
مکانیابی کارخانههایی نظیر ذوبآهن و فولاد مبارکه به دلیل دوری از منابع آبی با کمبود منابع آبی و همچنین آلودگی این منابع ارزشمند سروکار دارند. وجود آلایندهها در هوای شهرهای اطراف کارخانهها دیگر مورد منفی تولید فولاد است که بدیهی ست در صورت افزایش حجم تولید فولاد، حجم آلودگی محیطزیست هم بیشتر میشود. هرچند مسائل زیستمحیطی در نظام حکومتی کشور، در انتهای زنجیره نظارتی قرار میگیرد اما بهزودی این ناملایمتیها دامان صنعت و اقتصاد کشور را به طرق دیگری خواهد گرفت.
3. کمبود در بخش انرژی و منابع آبی
صنعت فولاد یک سیستم پرمصرف در منابع آبی و انرژی بر مانند برق و گاز است. این کمبودها در فصول گرم و سرد باعث اختلال در زندگی افراد جامعه میشوند و به همین علت با محدودیت همراه هستند. این محدودیتها به دلیل قطع برق صنایع باعث کاهش تولید فولاد بهخصوص در فصل تابستان میشوند.
4. تأثیر تحریمها
شاید تحریمها در بخش بازاریابی و صادرات محصولات فولادی مشکلی ایجاد نکند اما تحریمها در بخش تأمین قطعات و بهروزرسانی تجهیزات و همچنین دسترسی تولیدکنندگان به برخی مواد اولیه مانند گرافیت کم سولفور، سیلیکو منیزیم، منگنز و فروسیلیکو منگنز اخلال ایجاد میکند.
به همین دلیل شرکتهای فولادی مجبور شدهاند به کمک تکنولوژی داخل اقدام به بومیسازی تجهیزات خود کنند؛ اما باید دید که بومیسازی در کل چقدر توانسته همزمان با پیشبرد صنعت فولاد، در کاهش مصرف انرژی، کاهش آلودگی و آلایندهها و همچنین بالا بردن کیفیت مقاطع تولیدی تأثیرگذار باشد. درزمینه محیطزیستی که جواب تقریباً مشخص و منفی است.
5. نیاز به نظارت و برنامهریزی کلان
برای افزایش درآمد درزمینه صادرات فولاد، نیاز است که دولت در کنار احداث کارخانههای فولادی درزمینه بهبود زنجیره تأمین، بازار آزاد بدون کنترل دستوری، زیرساختها، امکانات حملونقل دریایی، ریلی و جادهای و تأمین انرژی برنامهریزی کلان کند. بدون نظارت بر هزینههای خصولتیهایی مانند فولاد مبارکه هم توسعه صنعت فولاد امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین، نقش دولت در رونق بازار آهن بیش از پیس اهمیت مییابد.
6. اشتغال زایی صنعت فولاد
هرچند که بهدرستی بر استانداردهای جهانی اشتغالزایی صنعت فولاد ایران تأکید میشود. ولی کارگران صنعت فولاد با معوقههای عقبافتاده، در شرایطی غیراستاندارد و غیرایمن مانند برخی تولیدکنندگان قدیمی مشغول به فعالیت هستند و پس از مدت کوتاهی به دلیل شرایط دشوار دچار ازکارافتادگی و خانهنشینی یا مبتلا به بیماریهای دشوار میشوند. در چنین شرایطی به نظر نگارنده نیروی کار ارزان را نمیتوان یکی از مزیتهای صنعت فولاد برشمرد. هر فرصت شغلی مستقیم در صنعت فولاد، 6 فرصت شغلی غیرمستقیم در زنجیره تأمین تا توزیع ایجاد میکند.
سخن پایانی
چیزی که مشخص است همه مسئولان بر توسعه زیرساختها و توجه به صنایع پاییندستی تأکید میکنند اما این توسعه زیرساختها باید چگونه باشد که به سایر بخشها مانند محیطزیست و منابع تجدیدناپذیر انرژی آسیب نزند؟ جواب نامشخص و مبهم است. به نظر میرسد برای گسترش صنعت فولاد و جایگزینی آن بهجای نفت به یک برنامه مدون کلان در بسیاری از بخشها مانند روند زنجیره تأمین از اکتشاف معادن تا تولید فولاد، حفظ محیطزیست، توسعه حملونقل، اصلاح قیمتگذاری دستوری، بازارسازی و بهبود سیاست خارجی نیاز است.